تا بعد از امتحان ها

فعلا تا بعد از امتحان ها در اینجا تخته می باشد

همون آخر ترمی که از اول ترم منتظرش بودم اومد

الانم دو هفته وقت دارم بزنم توی سر خودم و کتاب هایی که نخوندم

(فقط اینجا می تونم بنویسم که تا حالا نخوندمشون)

با عرض شرمندگی

به هر حال ببخشید

العفو

تجربه یک حس مشترک

امروز سر کلاس داشتن از بچه های جانباز ها و شهدا حرف می زدن

یک پسری بلند شد یعنی یکی از آقایون کلاس

اومد که در مورد جانباز و شهید حرف بزنه

گفت بچه های جانبازان و شهیدان عقده محبت پدر دارند

گفت من به چشم خودم بچه های شهید که از اقوام خودم بودن رو دیدم که چطوری با حسرت می پریدن توی بغل بابام و بهش می گفتن دایی

با وجودی که دایی شون نبوده بچه های خواهر خانمش بودن

یا حتی از بچه ای حرف زد که وقتی پدرش شهید شده توی دل مامانش بوده و هنوز دنیا نیومده بوده

وقتی دنیا میاد باباش رو ندیده بوده و به این آقا می گفته من اصلا نمی دونم شما در مورد پدر که حرف می زنید در مورد چی حرف می زنید

یک لحظه برگشتم به خودم

من نمی خوام آدم عقده ای باشم یعنی نمی خوام کسی فکر کنه و عقده محبت و عقده نبودن پدر رو دارم

البته یعنی این حرف رو به حسرت بدل کنیم بهتره

بله منم حسرت نبودنش رو دارم

اما لااقل من ازش خاطره دارم اما این طفلکی ها هیچ خاطره ای ازش ندارن

منم به جدیت کامل می خوام کسی باشه که مثل کوه پشتم باشه و من اون شخص رو پدر خودم صداش کنم

یا حتی اینم اشاره کرد که دختر خاله اش روز عروسی اش چون پدرش شهید شده بوده اصلا خوشحال نبوده و می گفته اگه بابام بود خیلی بهتر بود

بعد ها هم از عروسی اش به عنوان یک روز خوش تعریف نمی کرده

روی اعصابم خیلی تاثیر منفی گذاشت چی می خواد بشه آینده ی من؟ و امثال من

تازه به نظر من بچه های شهدا و جانبازان خیلی قوی هستند که فقط به نزدیکانشون اینا را می گن

من که همه جا جار می زنم فکر کنم فقط خواجه حافظ شیراز ندونه که من چقد بابامو دوست داشتم و چقد کمش دارم

خدایا العفو

قدم نورسیده مبارک خواهری

امروز اولین جمعه ی دی ماه است

دی ماه اولین ماه از زمستان

دی ماه بچه ها

بچه ها دی ماه

خب حالا که به اندازه کافی با دی ماه آشنا شدین بذارین یک خبری بهتون بدم

دی ماه باعث شد خدا یکی از فرشته هاش رو بفرسته توی زمین و یکی از دوستان عزیز وبلاگ نویس من که خواهرم شده رو خاله کنه

از همین جا خاله شدنش رو تبریک می گم از صمیم دلم بهش

به قول خودش منم خب چون خواهرشم منم خاله شدم

از همین جا خاله شدنم رو به خودم هم تبریک می گم


امیدوارم زندگیش پر باشه از  مهر و مهربانی


دی ماه امسال خیلی پر برکت است چون امسال ما هم چشم انتظار یک نی نی ناز هستیم البته مال ما پسملی است

دعا کنید پسملی ما هم سالم و سلامت به دنیا بیاد خیلی چشم انتظارشیم

البته نوه ی عمه ام است

نمی دونم چرا دنیا اینجوریه

عمه ی من خیلی دلش می خواست نوه اش رو ببینه و نوه اش رو توی آغوش بگیره

اما خب الان سال ها است که خاک تن بی جونش رو در آغوش گرفته الان که آخرین بچه اش داره زودتر از بقیه خواهر و برادراش بابا می شه

عمه ام نیست

خیلی دردناکه که اینجوری جای خالی مادر رو داشته باشن توی این دنیای سخت و توی این لحظات شیرین پدر شدن

البته می دونم کسی وقتی پدر و مادر می شه تازه قدر پدر و مادر خودش رو می دونه و این بنده ی خدا دیگه مادرش کنارش نیست

دی ماه مبارک

اولین روز از آخرین فصل سال 

اولین روز از اولین ماه زمستان نود و چهار

زمستان تون مبارک 

انشاالله که روز و روزگار بهتون خوش بگذرد

سال و ماه و روز ها داره تند تند می گذره و سپری می شه و چیزی نمونده که این سال 94 هم تمام بشه 

نمی دونم  چرا اینقد با یاس حرف زدم این پست رو

بر من ببخشایید

زمستان تون پر از برف و برکت

البته الان هوای اینجا که خیلی خیلی آلوده اس 

راستی خوش به حال مدرسه ای ها سه روز به خاطر آلودگی هوا تعطیل بودن فردای یلدا حسابی خوابیدن

ما دانشجو ها هم که یا آدم نبودیم یا به هر دلیلی تعطیل مون نکردن بریم از همین هوا تنفس کنیم

سلامی مجدد

من برگشتم

بابت نبودنم امیدوارم منو ببخشید

دیگه برگشتم